... من و دخترام ...

اينجا مينويسم از خاطرات خوشمون با هم ،از روزاى قشنگ بچه گى تون با هم

چیزی تا اومدنت نمونده

سلام دخمل مهربونم...خوبی مامان... دیگه تا اومدنت چیزی نمونده ها ، واقعا که این ٩ ماه واسه من مثل باد گذشت بارداریه خوبی بود زیاد اذیت نشدم خدا رو شکر از بس که تو دخمل خوبی بودی خدا کنه زایمانمم طبیعی و راحت باشه... من با کمک خاله نفیسه و بابایی خونه تکونی کردیم برای ورود تو که همه جا برق بزنه وقتی میای، ٣-٤ روز پیش تموم شد، خاله نفیسه واقعا کمک کرد دستش درد نکنه... پریروزم با مامانم رفتیم تخت و کمدتو سفارش دادیم و یه کم دیگه خورده ریز مامان جون خرید دست اونم درد نکنه خیییلی دوسش دارم و همیشه آرزوی سلامتیشو دارم... تو این ماهم یعنی هفتم مهر رفتیم مشهد من بابایی و تو و مامان جون اینا با قطار رفتیم خیلی&n...
18 مهر 1390
1